یکی دو روز پیش گذرم به یک وبلاگی خورد به نام ( صور اسرافیل ) نوشته آقایی که خودشو طلبه معرفی کرده به نام (دلسوخته) . مطلبی با عنوان ( بخونید و خودتون قضاوت کنید ) نوشته بود که درباره یکی از مصاحبه ها و نظرات فقهی آیت الله صانعی بود . اولش با یک شور و هیجانی از قول امام خمینی (ره) نوشته بود که : علمای اسلام به داد اسلام برسید ، رفت اسلام ؛ بعد هم متن مصاحبه آقای صانعی را نوشته بود و بعد هم نوشته بود : امام کجاست تا دوباره به خاطر این فتاوا دوباره فریاد بزند که علمای اسلام به داد اسلام برسید ، رفت اسلام . ( البته ظاهراً به خاطر تذکر مدیر پارسی بلاگ این قسمتها رو حذف کرده و فقط متن مصاحبه رو باقی گذاشته )
وقتی متن نوشته این آقا رو خوندم مثل همیشه و من باب فضولی رفتم به صفحه پیامهای اون پست . نفر اول نوشته بود : دوست من سلام . فکر می کنم ما اجازه نداشته باشیم با دانش اندک خودمان نظر یک مرجع و مجتهد را زیر سوال ببریم و به او ایراد بگیریم که چرا اجتهاد کرده ای ! یه کم منصف تر باشیم . هر چند که می دانم شما دلسوخته ای ایشان هم جواب داده بود : علیک سلام . اجتهادم حدو مرز داره ، نه اینکه درست در مقابل ایات قران و روایات اجتهاد کند.
تا اینجاش درست به نظرم می رسید تا این که به اولین پیام دوستم حاج آقا سرای اندیشه برخوردم ، شما هم بخونین :
بسم الله الرحمن الرحیم
برادر بزرگوارم سلام
اجازه بدید قبل از هر چیز عرض کنم که بنده از مقلدان حضرت آیت الله صانعی (دام ظله ) نیستم و اعتقادی هم به مطلق گرایی ندارم و بگویم که عادت ندارم در چنین منازعاتی وارد شوم اما با خواندن نوشته دور از انتظارتان سکوت را تاب نیاوردم . پس خواهش می کنم تا انتهای مطلب را با دقت و البته بدون این که برادرتان را به چیزی متهم نمائید مطالعه بفرمائید .
نمی دانم شما چقدر با مبانی اجتهاد و اصول آن در اسلام آشنایی دارید اما خوب است بدانید آنچه ایشان درباره سن بلوغ دختران فرمودند مستند روائی دارد و تنها مشکلش این است که در میان فقهای عظیم الشأن اسلام ( ادام الله اظلالهم ) غیر مشهور است اما این بدان معنا نیست که چنین فتوایی از مصادیق اجتهاد در برابر نصوص قرآنی باشد چراکه در قرآن هیچ نصی برای تعیین سن تقویمی تکلیف دختران یا پسران وجود ندارد و در روایات هم ایشان - بنا به دلائلی که در جزوه فقهی منتشر شده در همین زمینه توضیح داده اند - هیچ روایتی را نص در این موضوع ندانسته اند . غیر از این که ایشان در همان رساله عملیه خودشان و هم در سایتشان تصریح کرده اند که مسئله حجاب دختران قبل از سن بلوغ شرعی هم لازم است و دیگر این که فتوایشان را هم هرگز پس نگرفته اند و اساساً مگر می شود فتوا را با مخالفت دیگران ( ولو سایر مراجع بزرگوار ) پس گرفت .
در مورد برابری دیه زن و مرد و امثال این ها هم بهتر بود جزوه های فقهی تحلیلی ایشان را که در هر موضوعی به صورت مجزا و به طریق علمی به تحلیل روایات و آراء فقهاء بزرگوار و تبیین ادله فقهی نظریه خود پرداخته اند مطالعه می فرمودید تا در پاسخ دوستمان نمی فرمودید : اجتهاد حد و مرز دارد نه اینکه درست در مقابل آیات قرآن و روایات اجتهاد کند .
نمی گویم آنچه اندیشه اجتهادی ایشان است درست است و یا غلط . اساساً حیات اندیشه فقهی شیعه به همین نقدهای علمی و فقهی است و حتماً نقد علمی و اجتهادی آراء آیت الله صانعی هم از این مقوله مستثناء نخواهد بود اما میان نقد عالمانه و پرخاشگری غیر عالمانه و غیر منصفانه فاصله طولانی وجود دارد .
نمی دانم شما به خاطر دارید یا نه ؟!اما من درست به خاطر دارم که وقتی امام (قدس الله رمسه ) فتوای معروف شطرنج و خرید و فروش آلات موسیقی را صادر فرمودند برخی از فقهای بزرگوار چه غوغا و واویلایی راه انداختند و فریاد وا اسلاما سر دادند و اگر موقعیت سیاسی امام نبود دوباره کاسه آب فرزندانش را آب می کشیدند . کافی است سری به صحیفه امام بزنید و نامه آیت الله قدیری را در این باره بخوانید .
در خصوص مرجع تقلید شدن یا امام جماعت شدن یا مسئله شهادت دادن خانمها و ... ، بد نیست کتاب ( زن در آینه جمال و جلال ) حضرت آیت الله جوادی آملی ( دام ظله العالی ) را هم مطالعه بفرمائید .
برادرم ، اخلاص و درد دینتان را می ستایم اما هرگز روش نقدتان را بر نمی تابم .
کاری نکنیم که قبح اهانت به مرجعیت - به هر بهانه ای که باشد- بشکند.
از شما انتظاری بیش از این می رفت .
در پناه مهربان عالم سربلند باشید .
یا حق
---------------------------------------------------
بعد از خوندن نوشته ایشون و جوابی که آقای دلسوخته براشون نوشته بود ( که البته بعداً با فاصله زمانی کوتاهی به دلیلی که خواهید فهمید پاکش کرد ) متوجه چند و چون ماجرا شدم . اصلا کاری به آقای صانعی نداشتم و حقیقتش ایشون رو زیاد نمی شناسم اما از نوشته حاجی خودمون خیلی خوشم اومد ، به نظرم متین و منطقی بود. این شد که ما هم برای اظهار فضلم که شده - و البته کمی لج به خاطر جواب پرتی که به رفیق ما حاجی اندیشه داده بود - براشون نوشتیم :
سلام
من متن شما رو خوندم . نظرات دوستان را هم خوندم . این علی آقای آدمک درست مثل خودته . تعصبی و بی منطق . نظر این حاج آقای سرای اندیشه رو هم خوندم با پاسخ شما . خدائیش حرف بدی نزده اما شما حرف اون بابا رو هم نفهمیدی تا چه برسه به حرف آقای صانعی . جوابت اصلا با نوشته های اون جور در نمی آید . خلاصه حالم از این همه تعصب و تند روی که به اسم حمایت از اسلام و مراجع و اینا صورت می گیره به هم خورد . شما ها که تحمل دو جمله مخالف را ندارین و به جای اینکه با دلیل و منطق حرف بزنین فقط زور می گین و بد و بیراه لطفا سنگ اسلام و اهل بیت را به سینه تون نزنین .
بعد از مدتی رفتم ببینم کامنتم عمومی شده یا نه ؟ که خوردم تو دیوار . خوش انصاف کامنت ما رو که عمومی نکرد بمونه ، جواب منم نداد . داشتم نا امید برمی گشتم که چشمم به دومین پیام حاج آقا سرای اندیشه خودمون خورد که نوشته بود :
بسم الله الرحمن الرحیم
دوست من سلام
از این که پاسخ مدیریت ( و نه جواب من ) را نوشتید ممنونم .
آنچه در پاسخ فرمودید نشان از این دارد که کلام برادرتان را درست درنیافته اید. اصراری هم ندارم که بیش از این روی این مورد با شما جدل کنم و قضاوت میان این دو دیدگاه را به مخاطبینتان وا گذار می کنم چرا که:
در خانه اگر کس است یک حرف بس است
برادرم ، میان مرحوم آیت الله شریعتمداری و منتظری و آیت الله صانعی فاصله ای به وسعت زمین تا آسمان است . شما را به خدا قدری متین تر و با تقوا تر بیاندیشید و بنویسید .
اگر گفتم حیات فقه شیعه به نقد فتاوای علماست و فتاوای آیت الله صانعی هم مستثنی نیست بدان معنی نیست که به قول شما ( هر کس از راه برسد و یک فتوایی بدهد ) بلکه بدین معناست که هیچ نظر فقهی از هر فقیه بزرگواری هم که باشد از مصونیت برخوردار نبوده ، مطلق انگاشته نشود و مورد بررسی عالمانه قرار گیرد .
غیر از این که آیت الله صانعی هر کسی نیست . زمانی که برخی آیات عظام امروز ( حفظهم الله ) هنوز در سطح اجتهاد مطرح نبودند ایشان به حکم امام راحل (قدس الله سره ) عضو فقهای شورای نگهبان بودند و نیز از اعضاء شورای عالی قضائی ( که لابد می دانید بنا به قانون باید مجتهد باشند ). حتا به خاطر دارم که یکی از چهل مجتهدی که در آغاز رهبری مقام معظم رهبری ( دام ظلّه ) به اجتهاد ایشان شهادت داده بودند - تا شبهه یک شبه آیت الله شدن ایشان رابرطرف کنند - همین حضرت آیت الله صانعی بودند پس سابقه اجتهاد ایشان بیشتر از این حرفهاست که بخواهید چنین بی پروا بنویسید هر کسی بیاید و فتوایی بدهد .
باز هم تکرار می کنم به هیچ وجه نمی خواهم بگویم که نظرات فقهی ایشان را مطلقاً قبول دارم بلکه می خواهم بگویم سیره حضرتعالی و آنانی که چون شما می اندیشند را قبول ندارم .
به این که فرمودید : اجتهاد حد و مرز دارد ، معتقدم اما بر این باورم که به صرف این که ما فتوایی را مخالف ظواهر آیات شناختیم حق نداریم بدون بررسیو نقد عالمانه ادله فقهی صاحب فتوا چنین ساده و راحت و بی هیچ استدلالی او را به مخالفت با نص آیات الهی متهم کنیم .
خداوند به من و شما و همه مسلمین تقوای بیشتری مرحمت فرماید .
و ایشون هم جواب مرقوم فرموده بود که : سلام . چقدر ایشونو بالا می برید . مثل اینکه شما از هیچی خبرندارید.
----------------------------
حالا این حرفها رو زدم که چی ؟ فکر کردین می خوام از رفیقم طرفداری کنم ؟ نه به خدا ! فقط دلم می خواست این دو تا قرائت از اسلام را براتون کنار هم بذارم تا شماها خودتون قضاوت کنین و به پرسشای من جواب بدین که چرا جوانان ما روز به روز از طلبه ها و اسلام اونها فاصله می گیرند ؟ به من بگین کدوم طرز فکر و برخورد ، برخورد دینیه ؟ اینها که هر دو طلبه هستند ! هر دو ادعای دینداریشون میشه ! من جَوون بدبخت باید اسلام کودومو قبول کنم ؟ کدوم قرائت این دو تا آخوند با دین خدا و پیغمبرش نزدیک تره ؟ این وسط من باید چه گِلی به سرم بگیرم ؟ اثش کی راست می گه ، حق با کیه ؟
آقا یکی جواب بده من دارم دیووووووووووووووووووووووووووووووووووووونه می شم ؟!!!