سفارش تبلیغ
صبا ویژن



توضیحات حاجی اندیشه !!! - شهر ‏‏آشوب






درباره نویسنده
توضیحات حاجی اندیشه !!! - شهر ‏‏آشوب
شهر آشوب ( فراز )
حالا که لو رفتم می گم : من فراز هستم یک نوجوان مثل همه نوجوانای مملکتم . همه آدمها رو به خاطر آدم بودنشون دوست دارم اما بعضی ها رو بیشتر .بدم نمی آید بچه مسلمون درست و حسابی باشم اما دوست دارم اول درست بدونم اسلام چیه . از فکر های بد هم بدم میاد چه برسه به کارهای بد . ادعای بچه مثبت بودنم ندارم . فعلا همین
تماس با نویسنده


لینکهای روزانه
نقد پیام آتش زدن قرآن توسط دانمارکی ها [44]
نظر آیت الله صانعی در مورد سن بلوغ دختران [72]
[آرشیو(2)]


لینک دوستان
شب و تنهایی عشق
COMPUTER&NETWORK
عاشق دلباخته
دلنوشته های یاسی
پرواز
شادی(زمزمه های دلتنگی)
انتظار
زندگی نیک
باور
اس ام اس سرکاری اس ام اس خنده دار و اس ام اس طنز
یاس کبود
ساغر هستی
نسل برتر
کوثر
وبلاگ فارسی
لیست وبلاگ ها
قالب وبلاگ
اخبار ایران
اخبار فاوا
تفریحات اینترنتی
تالارهای گفتگو
خرید اینترنتی
طراحی وب

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
توضیحات حاجی اندیشه !!! - شهر ‏‏آشوب


لوگوی دوستان






وبلاگ فارسی

آمار بازدید
بازدید کل :26678
بازدید امروز : 0
 RSS 

دمش گرم این حاجی چقدر خوش قوله ! همونطور که وعده کرده بودم از حاج آقا اندیشه خواستم تا برامون توضیحاتی بده و ایشون هم یک نامه بلند بالا برای من نوشت و فرستاد . من عین نامه رو براتون میذارم ، بخونین و نظر بدین .


-------------------------------------------------------


بسم الله الرحمن الرحیم


برادر و دوست نوجوانم فراز شهر آشوب را در همین دنیای مجازی شناختم . چنان ساده ، شفاف ، صاف و صمیمی است که گویی شیشه ایست که دگر سویش را از همین سوی می توان به نظاره نشست . وقتی مرا با نامی که خود می پسندد - برای من تازگی داشت - ( حاجی اندیشه من ) خطاب می کند و با صراحت و صداقت تمام درباره نوشته ام از من توضیح می خواهد جز تسلیم در برابر این همه سادگی و صداقت و جستجوگری چه چاره ای می ماند ؟


فراز عزیزم


به هیچ عنوان عادت ندارم در منازعاتی که منصفانه ، عالمانه و عاقلانه نیست و از تعصبها و تحزب های افراد بر می خیزد وارد شوم و نظر بدهم . چون خود را عضو و هوادار هیچ گروه سیاسی نمی دانم بنا بر این لزومی بر دفاع همه جانبه از اندیشه آنان و نزاع همه جانبه با اندیشه مخالفشان نمی بینم . سعی من بر آن است که به یاری خدا با تکیه بر اصول و مبانی اعتقادی ، اخلاقی ، فقهی و سیاسی دینم – نه لزوماً به معنای اصول گرایی سیاسی امروز – همواره حق را جستجو کنم ، بیابم و از آن دفاع کنم . نسبت به احدی جز معصومین (ع) جزم گرایی ندارم ( یعنی غیر معصوم را مطلق نمی دانم و در باورها ، اخلاق یا رفتارشان احتمال خطا می دهم ) در عین حال معتقدم  بزرگان را به راحتی نمی توان به خطا متهم کرد و تا جائی که عقل و شرع اجازه می دهد باید برای گفتار و رفتارشان توجیهی قابل قبول یافت . قطعا نمی توانم ادعا داشته باشم که در همه تلاشها و نتایجم به آرمانی که گفتم رسیده ام اما صادقانه می گویم که در این راه تلاش می کنم .


آیت الله صانعی ( حفظه الله ) را از کودکی می شناسم اما هیچ وقت نه مقلدشان بوده ام و نه نسبت به ایشان – و هر فرد بزرگوار دیگری – تعصب داشته ام و چه بسا در برخی از موارد با موضع گیریهای سیاسی ایشان همسو نبوده ام اما با این وجود هرگز اهانت به ایشان یا هر فرد دیگری از علماء و غیر علماء را روا نمی دارم . روزی که آن نوشته را در وبلاگ دوستمان خواندم اول خواستم تا با تغافل از کنارش بگذرم ( همانند ده ها نوشته بی منطق دیگر که از کنارشان گذشته ام ) اما وقتی دیدم شخصی که خود را طلبه علوم و معارف اسلامی معرفی کرده است از سخنان امام راحل ( قدس الله سره ) برای کوبیدن ایشان مایه گذاشته و با ادعای مخالفت با نصوص قرآنی سیره تخریب – و نه نقد علمی – ایشان را در پیش گرفته است تحمل نکردم و نه به آن دوست ، که به سیره نقدش تاختم .


آنچه مسلّم است آراء فقهی آیت الله صانعی نیز همانند آراء تمام علماء شیعه از شیخ انصاری ( ره ) گرفته تا امام راحل ( قدس سره ) و از مقام معظم رهبری ( دام ظلّه ) گرفته تا سایر بزرگان از نقد و تحلیل و اعتراضهای علمی مصون نبوده و از خطا معصوم نیست اما به حکم عقل و ادبِ علم ، نباید چنین مباحث تخصصیی را به فضاهای عمومی کشید چرا که غیر از سرگردان کردن مردم ، موجب می شود تا آنان که از دور دستی بر آتش فضاهای علمی و فقهی دارند برداشتی متفاوت از اصل ماجرا داشته باشند و چه بسا چنین مباحثات علمی را نزاع و اختلاف و دشمنی بپندارند و چنین بیاندیشند که در حوزه علم و فقاهت تنها چیزی که حکم نمی کند منش و روش علمی و نقدهای عالمانه است . برداشتی که اگر از همه حقیقت خالی نباشد ، از سهم بسیار ناچیزی از حقیقت برخوردار است .


نکته دیگر این که آن دوست ، آیت الله صانعی را با مرحوم آیت الله شریعتمداری ( که داستان همکاری ایشان برای بمب گذاری بیت امام راحل برای آنانی که بیش از 33 سال دارند مخفی نیست ) و آیت الله منتظری ( که حکایت خطای های مکرر سیاسی ایشان برای انسانهای منصف از خورشید روشن تر است ) قیاس کرد و در پاسخی که بعداً آن را حذف کرد ( و ای کاش من آن را ضبط کرده بودم ) آنان را از یک سنخ دانسته بود و فقاهت ایشان را نیز مورد تعرض قرار داده بود و با جمله ( هر کسی بیاید یک چیزی بگوید ) تلویحا ایشان را فاقد صلاحیت فتوا دادن معرفی کرده بود .


اگر گفتم میان ایشان و آن آقایان تفاوتی از زمین تا آسمان وجود دارد ، نه به معنی تحقیر آنان بود و نه عظمت ایشان . خواستم تا بگویم در همان وجه مشابهتِ اندیشه و جهاتِ سیاسی که منظور نظر شماست میان اندیشه سیاسی ایشان ( در اصول و مبانی و نه در سلایق ) با آن آقایان فاصله ای طولانی قرار دارد . اگر آیت الله صانعی همچون آنان می اندیشید تا امروز هزاران بار همان کاری را کرده بود که آنان کردند چرا که هم مقتضی موجود بود و هم مانع مفقود ؛ اما میان مبانی اندیشه ایشان با رفتار سیاسی آن آقایان تفاوتی عمیق است ؛ اگر چه در سلایق سیاسی ایشان گاهی نقاط ابهامی به چشم می خورد که البته شاید از نظر ما مبهم می آید . سوابقی هم که از ایشان نقل کردم چیز ساختگیی نیست کافی است تاریخ نه چندان دور انقلاب را ورق بزرنید تا حقیقت آن را دریابید .


سخن من این است که چنین تعصب ورزیها و تند روی ها و بی منطقی ها نه فقط حقی را اثبات و یا باطلی را ابطال نمی کند بلکه موجب سست شدن باورهای عمومی به متانت فرهنگ دینی و مدعیان ترویج اندیشه اسلامی خواهد شد . نمی گویم باید تساهل و تسامح بی مورد به خرج داد اما معتقدم باید با موارد اختلاف اندیشه با سعه صدر و تحمل بالا روبرو شد و به نقد و تحلیل منصفانه ، عالمانه و عاقلانه پرداخت تا ضمن اثبات حق و ابطال باطل نمادی از آموزه های اخلاقی و سیره تربیتی دین مبین و فرهنگ متین شیعی را به نمایش گذاشت .


اما درباره سؤالاتی که نوشته بودید :


من معتقدم تمام آنانی که به نوعی دین گریز یا دین ستیز می شوند از دو گروه خارج نیستند گروه اول آنان که گرفتار شبهه ها هستند و چون پاسخی برایش نیافته اند به جنگ با آنچه نمی دانند برخواسته اند که به قول حضرت امیر (ع) : الناس اعداء ما جهلوا ( مردمان دشمن نادانسته های خویشند )1 و گروهی دیگر کسانی که نه به خاطر شبهات بی پاسخ بلکه به خاطر شهوتهای درونی خویش که دین را مانع ارضاء بی حد و حصر آن می بینند از آن می گریزند یا با آن می ستیزند.


به باور من غالب جوانان دین گریز یا دین ستیز از دسته اول اند . سؤالات و شبهات این دسته هم در دو گروه کلّی قابل تقسیم است . اول آنان که پرسشهایشان جنبه علمی دارد و دیگر آنان که در بین تناقضات رفتاری مدعیان دیانت سرگردان شده اند و البته برخی هم جامع ویژگیهای هر دو گروهند. باز هم در میان جوانان، اکثریت با کسانی است که از گروه دوم اند. چاره درد دین گریزی و دین ستیزی این دسته آن است که ضمن این که با رجوع به کارشناسان قابل اعتماد در امر دین مبانی دینی خود را تحکیم می کنند ، حساب آنانی که دین را به نام خود سند زده اند و آنان که خود را در اختیار آموزه های دینی قرار داده اند از هم جدا کنند . دین را با رفتار آدمها – هر چند شخصیتهایی صاحب نام باشند –  نشناسند بلکه بکوشند تا منش ، روش و سیره همه آدمها را با آموزه های دین و انطباق با سیره اولیاء دین (ع)  شناسایی کنند . آنوقت به جای فرار از دین ( دینی که با آدمها و رفتار آنان شناخته بودند ) عاقلانه جانب دین را گرفته و مدعیان مزوّر را مورد گریز یا ستیز قرار خواهند داد. اگر جوانی نه به دلیل میل مفرط به بی بند و باری بلکه به سایر دلائل از دین و دستوراتش می گریزد کسانی که مدعی دیانت و ترویج شریعت اند باید قبل از آن که او را متهم کنند خویش را مورد اتهام قرار دهند . گاهی خالی بودن من و امثال من از محتوای علمی - آنچنان که آنان توقع دارند-  و گاهی نداشتن تحمل و سعه صدر و برخوردهای تند و بی منطق و تحقیر آمیز امثال من موجب می شود تا راه نور را به دل حساس جوانان سد کند. اگر من و امثال من در سیره و روش و منشمان به سیره پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) نزدیک شویم خواهیم دید که بسیاری از همین جوانان که به دین گریزی یا دین ستیزی متهمشان می کنیم از ما متدین تر و معتقد تر هستند .


در مورد این سؤال که پرسیده بودی : به من بگین کدوم طرز فکر و برخورد ، برخورد دینیه ؟ اینها که هر دو طلبه هستند ! هر دو ادعای دینداریشون میشه !  من جَوون بدبخت باید اسلام کودومو قبول کنم ؟ کدوم قرائت این دو تا آخوند با دین خدا و پیغمبرش نزدیک تره ؟ اول این که تو خیلی هم خوشبختی چرا که مسلمانی و عشق به خدا ، پیامبر (ص) و خاندان عترت (ع) دلت را روشن کرده و بعد هم برای تشخیص این که کدام برخورد با آموزه های دین نزدیکتره ، به فطرت خودت رجوع کن . فطرت پاک تو بهترین راهنمای توست .


از این که خیلی پر گوئی کردم معذرت می خواهم و امیدوارم تونسته باشم پاسخ مناسبی به درخواستت داده باشم .


در پناه مهربان عالم سربلند باشی .


یا حق


-------------------------------


پ . ن . 1 = نهج البلاغه ، حکت 172


پ . ن . 2 = این پیام من و جواب حاجی قبل از نوشتن این نامه است همینطوری نوشتم گفتن بدونین بد نیست :




حاج آقا مخبر (یا همان حاجی اندیشه من) سلام


ممنون که اومدین وبلاگ من و نظر دادین . اما بعضی از بچه ها که مطلبو خوندن در عین این که با نوشته شما موافقن فکر می کنند که شما درباره جایگاه آقای صانعی زیاده روی کردین و ایشون را زیادی بالا بردین ، به کسی نگین منم فکر می کنم همینطوره !


حالا اومدم ازتون خواهش کنم بیان و برامون توضیح بدین که چرا این کار رو کردین و سؤالایی هم که من مطرح کردم جواب بدین .


همه دوستام منتظرن .میاین ؟ من قول بدم ؟


 پاسخ حاجی :


بسم الله الرحمن الرحیم


برادر نوجوان و جستجوگرم سلام


از این که خودت و دوستان خوبت تا این حد پیگیر هستین بی نهایت خوشحالم .


دوست داشتم موضوع را تمام شده تلقی کنم و دیگه ازش بگذرم اما مثل این که برای شما جوونترها خیلی جدی تر از این حرفهاست .


روی چشمم . مگه میشه دعوت دوست خوب و نوجوان و روشنی مثل آقا فراز ( درست گفتم اسمتونو ؟) را رد کرد .


انشاء الله به زودی مطلبی مستقل در این باره می نویسم و براتون پست الکترونیکی می کنم اونوقت اگه دوست داشتین گزارششو برای دوستانتون بگین یا خودشو روی وبتون بگذارین .


برای شما و دوستان خوبتون اندیشه ای روشن و دلی بی تعصب و عقلی راهبر ( بیش از آنچه الان دارید ) مسئلت دارم .


یا حق  



نویسنده » شهر آشوب ( فراز ) » ساعت 1:48 صبح روز سه شنبه 87 مرداد 29